پروژه هنر مشارکتی «رادیو خیابان » در مدت حدود دو سال، ۱۲ اپیزود پادکست منتشر کرد، که به موضوعات مختلف مربوط به ارتباط جنسیت، بدن و فضاهای عمومی پرداخت. بیش از ۵۰ زن در گفتگوهای این پروژه درباره تجربهشان از تبعیضهای جنسیتی در ارتباط با ساختار فضای روزمره شرکت کردند. این پروژه تاکنون به صورت نمایشگاه و سخنرانی در کشورهای مصر، ژاپن و انگلیس ارائه شده، و به صورت مقاله در جورنال آکادمیک و همچنین کتاب به زبان انگلیسی منتشر خواهد شد.
کتاب حاضر، صورت مکتوب شده ۱۲ اپیزود منتشر شده رادیو خیابان، و حاصل مشارکت همه کسانی است که در گفتگوها همراه این پروژه بودهاند.
به
جویندگان شادی
در مجری آتشفشانها
و شعبدهبازان لبخند
در شبکلاه درد
حدود پنج سال پیش دعوت شدم که در بینال هنری شهر لاگوس در نیجریه کاری ارایه بدهم. موضوع نمایشگاه «هنرمند بر لبه» بود. به این معنا که هر هنرمند باید سراغ موضوعی میرفت که او را به نوعی «بر لبه» قرار داده بود. این بیدرنگ من را یاد ویدیویی انداخت که چند سال پیش از آن از آواز خواندنم در شهر اصفهان گرفته بودم. «ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم»، بر صحن بنای شیخ لطفالله، در دل نقش جهان. آنجا من بر لبهی فضایی بودم که مال من بود و نبود. بنایی که به روایتی برای زنان طراحی و ساخته شده بود، اما سالها بعد، آوای من را برنمیتابید. واکنشهایی که در پی انتشار آن ویدیو دریافت کردم من را به فکر فرو برد: زنان بسیاری در گوشه و کنار ایران در کوچه و خیابان، بالای پل هوایی، در بناهای تاریخی، میخواندند و صدایشان سکوت قرنها را میشکافت و تحولی را نوید میداد که نظم مردسالار را برهم میزد.
تصمیم گرفتم سراغ این کثرتِ تکهتکه بروم و سکویی خلق کنم که این آواهای از هم بریده و منقطعِ پراکنده در جغرافیا را به هم پیوند بزند. پادکست مشارکتی «رادیو خیابان» از همین ایده بود که متولد شد: داستان آوازی که خیابان را از آن خود میکند و فضایی دیگرگون خلق میکند، فضایی برای رهایی و جاری شدن. در روند کار خیلی زود متوجه شدم زنان با رفتارها و اجراهای گوناگون روزمره در حال خلق این دیگر-فضاها هستند: از دل خانه، تا میانهی میدان، تبعیضهای جنسیتی فضایی را به چالش میکشد و فضای برابری میآفرینند. در برابر موانعی که راه سیالیت آسوده و امن آنها در فضاهای عمومی را سد میکند، راهکارهای خلاق تولید میکنند و نظم مسلط اندرونی-بیرونی را بر هم میزنند.
با همراهی بسیاری از این زنان در روندی مشارکتی در مدت حدود دو سال ۱۲ برنامه رادیویی نیم ساعته خلق کردیم، که در آن پژوهشهای من لابهلای روایتهای آنها میتنید تا داستان جنسیت و فضا را بگوید. کتابِ پیشرو، حاصل مکتوب این تلاش دستهجمعی در جهت آگاهیبخشی و پرسشگری در ارتباط بدن، تبعیضهای جنسیتی و ساختار زندگی روزمره است. در طراحی کتاب سعی کردهایم با استفاده از رنگ و نشانهگذاری، تنوع و گونهگونی صداهایی که چندین-روایی تنیده در هم آن را خلق کردهاند به صورت بصری نمایش دهیم. بخش نخست کتاب به موضوع آواز میپردازد: از تاریخ سرکوب صدای زنان تا سرنوشت خوانندگان تاثیرگذار. در بخش دوم به سراغ خانه و تبعیضهای جنسیتی در محیط خانگی رفتیم: از خشونت علیه زنان در فضای خانه تا تقسیم ناعادلانه کار خانگی. در بخش سوم به حرکت و پویامندی در فضاهای عمومی پرداختیم: از حق دوچرخهسواری تا تفکیک جنسیتی در وسایل حمل و نقل عمومی.
از آنجا که ماهیت این پروژه مشارکتی است، سخن گفتن از اهمیت «کمک» دیگران در شکلگیری آن بیهوده است، چرا که اساسا بدون حضور جسور، آگاه، قاطع و صادقانه هر کدام از مشارکتکنندگان، این پروژه نمیتوانست شکل بگیرد. از همه این افراد بینظیر بینهایت سپاسگزارم.
در مدت انتشار پادکست، این پروژه بسیار مورد لطف قرار گرفت و مقالاتی ارزشمند دربارهاش نوشته شد که وجوهی بر تلاش جمعی ما افزود. خواندن این مقالات که همگی در بخش منابع معرفی شده میتواند ابعاد جدیدی به درک آن بیافزاید. از همه کسانی که با خلاقیت و دقت به این پروژه پرداختند سپاسگزارم.
این پروژه همچنین به عنوان بخشی از رساله دکترای من در دانشگاه گلدسمیت لندن ارایه شده و مقالهی آکادمیک The song of disobedience با تحلیل دادههای آن در Performance Research Journal منتشر خواهد شد. همچنین این پروژه بخشی از کتاب پژوهشی من درباره بدن، جنسیت و فضا است که به زودی منتشر خواهد شد.
در نهایت این کتاب را تقدیم میکنم به همه کسانی که با اجراها و رفتارهای جسور و خلاق روزمرهشان تبعیضها و تفکیکهای جنسیتی را به چالش میکشند، و با کنشگری کلیشههای محدود کننده را بر هم میریزند، در تکاپو برای ایجاد فضای عمومی فراگیر، برای همه، برای همه بدنها در عرصه خیابان.
صبا زوارهای
بهمن ۱۴۰۰