top of page

برابری در حرکت (بخش آخر)

اپیزود دوازدهم رادیو خیابان: برابری در حرکت ( بخش آخر)


در دو اپیزود گذشته به بحث پویامندی و تحرک‌پذیری در ارتباط با جنسیت در فضاهای عمومی پرداختیم. سراغ موضوعات مختلفی در این ارتباط رفتیم از جمله این‌که چرا و چگونه زن‌ها و دگرباش‌ها در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف از حرکت آسان و امن در فضاهای عمومی محروم می‌شن. درباره تجربه راه موتورسواری زن‌ها در ایران، صحبت‌های یک زن ایرانگرد موتورسوار رو شنیدیم، و در گفتگو با دیدبان آزار، به مساله آزار خیابانی و کارزار نفی خشونت علیه زنان در فضاهای عمومی پرداختیم.




 

راندن در قلمروی مردان

پیوند ماشین‌های سنگین و «مردانگی» از کجا می‌آید؟

گرچه رانندگی زنان با ماشین‌های معمولی کم‌وبیش جا افتاده، رانندگی ماشین‌های سنگین، انگار همچنان عجیب و غریب به نظر می‌آید. پیوند مردانگی و ماشین‌های سنگین چنان به نظر عادی است که وقتی زنی سراغ رانندگی این ماشین‌ها می‌رود، اوست که غیرعادی می‌نماید. زنان برای نشستن پشت فرمان اتوبوس و تریلی و مترو سال‌ها جنگیده‌اند. باور رایج نظام مردسالار این است که کارهای ظریف را باید به زنان سپرد و کارهایی که نیروی بدنی می‌خواهد به مردان! اما با کمی دقت می‌بینیم این قوانین به ظاهر سفت و سخت آن‌جایی که به نفع مردان بوده جور دیگری بازی شده. خیلی از فعالیت‌هایی که در حریم خانه وظیفه‌ی زن محسوب شده، وقتی به شغل و موقعیت اجتماعی و حاصل درآمد بدل شده، دوباره مردان بر آن چنبره زده‌اند. این نظام فکری سعی دارد مدام القا کند که زنان موجودات ضعیف و کوچک و ظریفی هستند و مردان در مقابل پرزور و تنومند. این طرز فکر نه تنها طیف‌های دیگر جنسیتی را حذف می‌کند،‌ که به دو سوی این طیف هم برای داشتن رفتاری خاص فشار می‌آورد. هم مردانی را که بخواهند با ظرافت بیشتری رفتار کنند و قدرت بدنی بالایی نداشته باشند را مسخره می‌کند،‌ هم زنانی که نخواهند الزاما ظریف و به اصطلاح زنانه رفتار کنند و بخواهند نقش‌هایی را به عهده بگیرند که به طور سنتی به اصطلاح مردانه جا افتاده‌اند.


اما زنان زیادی در تمام این سال‌ها رویای راندن ماشین‌های پیچیده و سنگین را به واقعیت تبدیل کرده‌اند و در جاده‌ها و خیابان‌ها کنترل این وسایل غول‌پیکر را به عهده گرفته‌اند. صحنه‌ای که فقط با تکرار برای همگان عادی خواهد شد.

فرشته بیرانوند،‌ راننده ترانزیت اهل خرم‌آباد یکی از آنهاست. او در این باره می‌گوید به امپراتوری مردها پایان داده! به تنهایی به بندرهای ایران سفر می‌کند و پنچری ماشین‌ش را هم خودش می‌گیرد. از بچگی آرزویش بوده راننده کامیون باشد.

«بزرگ شده خرم آباد هستم.خب فضای شهرستان ها با تهران خیلی فرق می کند. اوایل خانواده ام اصلا موافق نبودند. من حتی نمی توانستم پشت ماشین های سبک بنشینم چه برسد به ماشین های سنگین.اما وقتی در شهرمان در یکی از آموزشگاه های رانندگی مربی شدم کم کم رفتارها تغییر کرد.این یکی از بزرگترین گام هایی بود که من در این رابطه برداشتم.آنها باورشان نمی شد که من گواهینامه پایه یک گرفته ام.»


سودابه انسان‌نژاد،‌ از رانندگان تریلی اسکانیا که زنی اهل و ساکن مراغه است در گفتگویی می‌گوید اعتقادی به زنانه و مردانه بودن شغل‌ها ندارد. «الان خانم‌های زیادی وارد مشاغلی شده‌اند که زمانی بعید به نظر می‌رسید، وقتی خانمی را در این مشاغل می‌بینم، خوشحال می‌شوم.»

او می‌گوید: من نترسیدم، از خنده و تمسخر دیگران نترسیدم و وقتی برای آزمون رانندگی در شهرک آزمایش تبریز مراجعه کردم، با خودم گفتم «من نمی‌ترسم و حرفهای دیگران را نمی‌شنوم»

در غرب هم گرچه حضور زنان پشت فرمان ماشین‌های سنگین عادی‌تر از گذشته است، اما برای رسیدن به اینجا مسیر طولانی طی شده. گرچه به دلیل کمبود نیرو در دوران جنگ‌های جهانی اول و دوم رانندگی اتوبوس برای زنان عادی شده بود، با پایان جنگ‌ها این شغل به مردان برمی‌گشت. نخستین راننده اتوبوس زن در لندن در سال ۱۹۷۴ گواهینامه راندن اتوبوس مسافربری گرفت. زنی ۲۲ ساله که از ۸ سالگی آرزو داشت روزی راننده شود،‌ اما سال‌ها طول کشید تا قانون این حق را برای زنان به رسمیت بشناسد. در همان دهه هفتاد میلادی بود که برای نخستین بار زنی راننده قطار شهری شد. او پیش از آن مامور کنترل بلیط بود. در خاطرات این زنان پر از لحظه‌هایی است که مردان تصمیم‌گیرنده سعی کردند آنها را از تصمیم‌شان باز دارند، با آنها مخالفت کردند یا زمان‌هایی که تحقیر و تمسخر شدند.. اما پافشاری و پشتکار آنها مسیر را برای حضور بیشتر زنان در این مشاغل هم باز کرد. در روسیه هم گرچه در دوره شوروی زنان در این مشاغل به کار گرفته می‌شدند،‌ در دهه هشتاد تا همین اواخر حضور زنان ممنوع شد. گرچه در صحبت‌های بسیاری از این زنان از سراسر جهان پر از عدم اعتماد به آنها و رفتارهای جنسیت‌زده و حتی آزار جنسی است.

bottom of page