اپیزود نهم رادیو خیابان: «بخوان، دوباره بخوان!» ( بخش آخر)
در این قسمت از رادیو خیابان به ادامه ارتباط جنسیت، صدای زنان، سکوت اجباری و فضاهای عمومی میپردازیم. سکوتی که قرنهاست بر سینهی زنان سنگینی میکند و آوازی که تحول را نوید میدهد و نظم مردسالار را برهم میزند. با یلدا یزدانی درباره فیلم اخیرش «آواز زنان ایران» گفتگو میکنیم و از تارا الدوغیثر هنرمند عرب، درباره تحولات اخیر عربستان در زمینه آواز زنان و همچنین پروژهاش در این باره میپرسیم. فاطمه ترابی همراه دیگر ماست که از تجربه خواندن در فضاهای عمومی تهران میگوید. طبق روال رادیو خیابان خوانندهای جسور و پرکار همراه ماست، عاطفه مقیمی از مازندران، که از تجربه خوانندگی و کارش میگوید.
نقالی زنان در ایران
«یکی چامهگوی و دگر چنگزن، دگر پای کوبد شکن در شکن»

نقالی که بیشتر آن را با شاهنامهخوانی میشناسند بخشی از سنت فرهنگ کوچه بوده است. سنتی که به واسطه آن داستانهای شاهنامه میان مردم کوچه و قهوهخوانه روایت میشد و به دلیل حضور مردان در این محافل به سنتی مردانه تبدیل شده است. شاید به همین علت زنها نمیتوانستند نقشی در بازگویی این روایت داشته باشند. با شکلگیری نگاه علمی به فرهنگ عامه و طرح مباحث اجتماعی در بازشناخت این بخش از میراث بشری، نقالی از یک اجرای نمایشی عامه به یک ساختار روایی ویژه در هنر نمایش ایران تبدیل شد و به این ترتیب زنها هم موفق شدند فارغ از حوزه عمومی جامعه نقشی در شیوه اجرای این نمایش داشته باشند. اولین زن نقّال ایران در زمان ساسانیان که در شاهنامۀ فردوسی با نام آزاده رومی یاد میشود، خنیاگر بهرام گور بوده و نقّالی موسیقایی انجام میدادهاست.
هم اکنون زنان زیادی در عرصه نقالی فعال هستند که بخشی از آن ها از هنر تئاتر به این آیین روی آوردهاند. برخی از افرادی که در تاریخ نقالی تحقیقاتی داشتهاند، از همسر فردوسی به عنوان نخستین شاهنامهخوان زن نام میبرند. واژۀ نقّالی در چهار قرن اخیر رایج شده و پیشتر با اصطلاحات دیگری نیز شناخته میشده، مانند واقعهخوانی، قصهسُرایی موزون، نقّالی آوازی، خنیاگری، رامشگری، روضهخوانی، صورتخوانی، مناقبخوانی، سخنوَری، ذاکری، پردهخوانی، قوّالی، معرکهگیری و واگویه. مرشد بلقیس معرکهگیر مشهوری بوده پیش از انقلاب که در محله شوش تهران میرفته و نقل میگفته است.
فاطمه حبیبیزاد متولد ۱۳۵۵ اهواز، با نام هنری گردآفرید نقالی میکند. او میگوید به دلیل شدنی نبودن تمرین در آپارتمان کوچکم در تهران، برای تمرین به فضاهای باز شهری مثل زیر پلها و فضاهای سبز بین بزرگراههای تهران میرفتهامن. برای آموزش به فضاها و قهوهخانه ها، نزد یکی از پیشگامان این رشته مرشد ترابی میرفتام، ولی این محیط ها فضای بسیار مردانهای بودند با نگاههای سنگین و متلک زیاد بود که حتی گاهی اشک من درمیآمد. برخی بزرگان این رشته او را تشویق کردند و یکی از آنها در مستندی درباره گردآفرید میگوید:« چهطور زنها میتوانند پهلوان بزایند و نه ماه درون خود حمل کنند و شیرش بدهند و بزرگش کنند و برایش زحمت بکشند، اما باید خودشان بعد بایستند کنار گود و نگاه کنند؟ خیر. زن و مرد ندارد و زنان هم میتوانند پهلوان باشند.» اما اجراهایش شروع میکند به لغو شدن. به او میگویند فضا مردانه است. او از ایران مهاجرت کرده و میگوید در ایران مدام ممنوعالتصویر و صدا میشده که مانع از فعالیتهایش میشده است.
ساقی عقیلی معروف به «ندا آفرید» از جمله نقالانی است که از سال ۱۳۷۵ به هنر نقالی به طور حرفه ای روی آورده است. او درباره نگاه مردانه به این آیین می گوید: «از نگاه برخی، نقالی کاری است مردانه اما از دید من کاری است زنانه به دلیل اینکه همواره مادران برای کودکان خود قصه گفته و میگویند، همچنین نقالی تنها گفتار نیست، بهره بردن از زبان بدن به دریافت نقل کمک شایانی میکند و به همین خاطر مردم در سراسر دنیا با هر زبانی نقالی مرا متوجه شوند.»
سارا عباسپور نقالی است که در ایران فعالیت میکند: «من و چند خانم دیگر البته به فاصله چند سال از هم تقریباً جزو اولین کسانی بودیم که شروع به نقالی کردیم و راه برایمان خیلی دشوار بود. مثلاً ما الگویی نداشتیم که بتوانیم خودمان را با او مقایسه کنیم. بزرگان و مرشدان و کاربلدها همه مرد بودند. در ابتدا همه فکر میکردیم باید مثل مردها نقالی کنیم. راه و روش نقالی زنانه را بلد نبودیم. طول کشید تا تجربه نشان داد باید خودمان باشیم. لازم نیست صدایمان را کلفت کنیم یا مثلاً فلان حرکت که فلان مرشد مرد انجام میدهد مناسب یک نقال زن نیست. ولی کم کم و با راهنمایی استادان مخصوصاً آنهایی که به این هنر نگاه آکادمیکتری داشتند مثل استاد داوود فتحعلی بیگی توانستیم راه خود را پیدا کنیم. مسائل حاشیهای هم بود برای جامعه کلاً مردانه نقالان بسیار سخت بود که نقال زن هم در کنار خود بپذیرند. ما را جدی نمیگرفتند یا وقتی در جاهای جدی میدیدند. انتقادهای جدی به ما که اول راه بودیم داشتند اما با اصرار و پافشاری و کار مداوم ما این تابوها شکسته شد و حالا خودم که به آن روزها نگاه میکنم میبینم همه آن نقدها چه مغرضانه چه صادقانه برایم سازنده بود و خوشحالم که حالا نقالان مرد به بانوان هم تعلیم میدهند و البته از حق هم نگذریم نقالی زنان برای ما سختیهای خود را داشت و ما را در ابتدا نمیپذیرفتند.»