top of page

رکاب بزن زن!

اپیزود پنجم رادیو خیابان: رکاب بزن زن!



در این قسمت از رادیو خیابان، به دوچرخه‌سواری زنان می‌پردازیم.

مهمانان این قسمت شیما، ندا، ملیحه و ریحان هستند با تجربه‌های گوناگون از دوچرخه‌سواری در سنندج، تبریز و تهران. از مشکلات سر راه‌شان می‌گویند، و از عشق‌شان به دوچرخه‌سواری و حس رهایی‌ای که باعث می‌شود با همه‌ی این مسايل درگیر شوند. از تاریخ دوچرخه‌سواری زنان در غرب می‌گوییم، به اهمیت دوچرخه در جنبش‌های اعتراضی می‌پردازیم، نگاه کوتاهی می‌کنیم به تحول پوشش در نتیجه‌ی استفاده از دوچرخه و تمهیداتی که برای دوچرخه سواری زنان از سمت دستگاه‌های نظارتی تعبیه شده است. دیگر همراه ما در طول این برنامه، طبق روال رادیو خیابان، خواننده‌ای است که به فضاهای عمومی می‌رود، آواز می‌خواند و تجربه‌ش را با ما به اشتراک می‌گذارد. اولدوز پوری، خواننده، مهمان این بخش پایانی است.




 

هر چند وقت یک بار خبرهای ضد و نقیضی مبنی بر اعمال محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها بر #دوچرخه_سواری زنان منتشر می‌شود. رسانه‌های مستقل و فعالان حقوق زنان صدای اعتراض‌شان بلند می‌شود. این نهاد تکذیب می‌کند. آن شخص تایید می‌کند. و باز همان آش و همان کاسه. واقعیت این است که از نظر قانونی هیچ منعی برای دوچرخه‌سواری #زنان وجود ندارد. اما مسئولان مختلف و شخصیت‌های مذهبی تحت عنوان «ایجاد مفسده» یا «فعل حرام» به مخالفت با این موضوع می‌پردازند. در یک مورد، احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد، نشستن دخترها روی زین دوچرخه را «بازی با ایمان پسران» و «تحریک غرایز جنسی جوانان» خوانده و گفته دوچرخه سواری دخترها در برابر چشم پسرها در دانشگاه، دانشگاه را به «کانون فساد» تبدیل خواهد کرد. اغلب اظهار نظرهای دیگر نیز کلیدواژه‌های مشترک دارد: ناموس، غریزه، فساد، تحریک، گناه.


این در حالی است که بر تعداد زنان دوچرخه سوار در ایران در سال‌های اخیر افزوده شده و اعتراض به این ممنوعیت‌ها گاهی به شکل گروهی نیز مطرح شده. مانند هیئت دوچرخه‌سوای سبزوار، که تابستان امسال در واکنش به نصب تابلوی ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در پارک‌ها و اماکن عمومی شهر، دسته‌جمعی استعفا کرده و گفته بود که همکاری خود با اداره ورزش را نیز قطع می‌کند. نصب این تابلوها به ابتکار شورای فرهنگ اسلامی سبزوار انجام شده بود.


در قسمت پنجم رادیو خیابان، به دوچرخه‌سواری زنان می‌پردازیم. مهمانان این قسمت زنانی با تجربه‌های گوناگون از دوچرخه‌سواری در ایران و جاهای دیگر دنیا هستند. از تاریخ دوچرخه‌سواری زنان در غرب و مقاومت‌هایی که در برابر آن از سوی جامعه مردسالار بوده می‌گوییم و به اهمیت دوچرخه برای جنبش‌های اعتراضی می‌پردازیم. مهمان دیگر ما، طبق روال رادیو خیابان، خواننده‌ای است که به فضای عمومی می‌رود و آواز می‌خواند و تجربه‌اش را با ما به اشتراک می‌گذارد.



دوچرخه سواری، به مثابه کنش فمنیستی

به دلایل واضح و پنهان، اختراع و فراگیر شدن استفاده از دوچرخه‌ی ساده‌ی بی‌ادعا، کمک بسیاری به پیشرفت برابری زنان و آزادی در جهان مدرن کرد. حتی امروزه، هیچ وسیله‌ی حمل و نقلی فمینیست‌تر از دوچرخه وجود ندارد. برای همین است که خیلی‌ها دوچرخه را از فمینیست‌ترین ماشین‌ها می‌دانند!

پیش از آمدن دوچرخه، از زنان انتظار می‌رفت که با قدم زدن، یا در کالسکه‌ها، یا بر پشت اسب جابجا شوند؛ همیشه تحت نظارت و در حالت ایده‌آل، به کندترین سرعت ممکن و با بیشترین ظرافت. در آن زمان نحوه‌ی جابجایی شما، حکایت از طبقه‌ی اجتماعی و اقتصادی شما داشت:‌ راه رفتن زن در خیابان کاری مشکوک می‌بود زیرا زنان طبقات مرفه جامعه در قرن نوزده، باید اغلب در خانه می‌ماندند و یا اگر بیرون می‌رفتند همراه با سرپرست و ناظر و فقط در جاهایی که برای ایشان قابل قبول ‌بود.

تا حدود ۱۸۹۰ دوچرخه به دلایل متعددی اساسا مردانه محسوب می‌شد، زیرا یک وری نشستن روی دوچرخه و رکاب زدن به عنوان تنها شیوه‌ی نشستنی با حفظ حیا و ظرافت زنانه امکان پذیر نبود. در آن زمان زنانی که به جای یک وری نشستن بر اسب، لنگ‌هایشان را دو طرف آن آویزان می‌کردند مسخره می‌شدند و به داشتن رفتار غیر زنانه متهم می‌شدند.

پدیده‌های نوظهور متفاوتی شرایط حاکم بر رفت و آمد زنان در شهر را تغییر داد: از فروشگاه‌های بزرگ تا اتومبیل - اما احتمالا دوچرخه از همه این‌ها مهم‌تر بود. ارزانی، استفاده راحت و امکان سرعت بالا، زندگی زنان در قرن ۱۹ را متحول کرد.

دوچرخه‌سواری نه تنها راهی برای حمل و نقل رایگان پیش پای زنان گذاشت، بلکه به نوعی در آزادی جنسی زنان هم نقش بازی کرد. عده‌ای باور داشتند اگر زنان نشسته بر زین سواری کنند، تمام وقت ارگاسم جنسی خواهند داشت که از نظر آنها بد و ناخوشایند بود. البته همه کسانی که تفکرات جنسیت‌زده داشتند از دوچرخه‌سواری زنان عصبانی نبودند. عده‌ای اعتقاد داشتند که دوچر‌خه‌سواری، زنان را برای مادر شدن آماده می‌کند. از جمله عواقب دوچرخه‌سواری که زنان را به آن هشدار می‌دادند، تغییر چهره‌ی آنها به هنگام رکاب زدن به چهره‌ای جدی بوده که به زیبایی آنها آسیب می‌زد!

طرفداران حقوق زنان و سافرجت‌ها (طرفداران حق رای زنان)، از دوچرخه چه به صورت فیزیکی و چه به صورت نمادین بسیار استقبال کردند. در انگلیس آنها در دهه نخست قرن بیست با بنر «حق رای برای زنان» سوار بر دوچرخه می‌راندند. آنها حتی دوچرخه مخصوص خود را درست کردند، با رنگ‌های جنبش حق رای زنان و نصب «مدال آزادی» بر آن.



«۴۰۰۰ کیلومتر رکاب درزدن در ارتفاعات هیمالیا»

دوچرخه‌سواری به صورت گروهی در سرزمین‌های مختلف به عنوان راهی برای بیان اعتراض یا جلب توجه به بحرانی در جامعه انسانی به کار گرفته شده است. از جمله در سال ۱۳۹۵، پانصد تن از راهبه‌های بودایی از کشورهای هند، نپال، بوتان و تبت، در مسیرهای کوهستانی فاصله‌ی کاتماندو در نپال تا شهر له در شمال هند، ۴۰۰۰ کیلومتر رکاب زدند تا در مورد مسأله‌ی قاچاق زنان در نواحی دورافتاده آگاهی‌بخشی کنند.


یکی از راهبه‌ها در توضیح هدف آنها از این کار گفته: «می‌خواستیم کاری کنیم تا این باور که چون دختران از پسرها کمتر ارزش دارند، پس فروش آنها مانعی ندارد را تغییر دهیم. [...] زنان، درست مانند مردان قدرت دارند و قوی هستند.»


جوامع جنوب آسیا ممکن است بابت داشتن رهبران زن به خودشان ببالند و فرهنگ احترام به مادرانگی و پرستش خدایان زن در آنها رواج داشته باشد، اما تعداد زیادی زنان و دختران در این جوامع از حقوق اولیه خود محروم هستند و در خطر همیشگی خشونت زندگی می‌کنند. از قتل‌های «ناموسی» در پاکستان، تا دخترکشی در هند و کودک‌همسری در نپال، زنان با رگبار تهدیدها روبه‌رو هستند، گرچه آگاهی‌بخشی، بهبود قوانین و توانمندسازی اقتصادی به کندی شرایط را تغییر می‌دهد.



«دوچرخه، اعتراض، آزادی حرکت»

سال ۲۰۲۰، به احتمال زیاد بیشترین زمان رونق دوچرخه در پنجاه سال گذشته است. این رونق شهرهای آمریکا را دگرگون کرده: با زیرساخت‌های دوچرخه‌سواری، برنامه‌های دوچرخه‌ اشتراکی، و باقی طرح‌های حمایت از دوچرخه‌سواران. دلیل دیگر افزایش رفت‌وآمد با دوچرخه شیوع همه‌گیری کرونا بوده است: دوچرخه بهترین وسیله برای حفظ فاصله اجتماعی است، که با پرهیز از اتوبوس و مترو، به راحتی در سطح شهر بتوان حرکت کرد. در بعضی مناطق دوچرخه آنقدر مورد توجه قرار گرفته است که فروشگاه‌ها دوچرخه کم آورده‌اند!

اما، هر آنچه که به حمل‌ونقل مربوط است، ناخودآگاه به عدالت اجتماعی نیز مربوط می‌شود: آزادی حرکت و این‌که چه کسی آزاد است کجا برود.

از زمان کشته شدن جورج فلوید به دست افسران پلیس مینیاپولیس، دوچرخه نقشی کلیدی در اعتراضات سراسر آمریکا بازی کرده است. در بسیاری از شهرها، معترضان سوار بر دوچرخه، در برابر پلیسی قرار می‌گیرند که او نیز در بسیاری موارد سوار بر دوچرخه صف کشیده است.

در واقع شاید بشود گفت که «جان سیاه‌پوستان مهم است»، از جهاتی به یک نزاع اخلاقی تبدیل شده درباره آزادی تحرک، و این‌که چه کسی آزاد است کجا برود. طی نسل‌ها، پلیس در محله‌ی آفریقایی-امریکایی‌ها گشت زده است، حرکات ساکنان آنها را محدود کرده و تحت نظر قرار داده است. تحرک‌پذریری افراد سیاه‌پوست، به طور مضاعف توسط سیستمی که صرف حضور آنها در برخی مکان‌های عمومی را تخلف قلمداد می‌کند، محدود شده است، تخلفی که با زندان و یا حتی مرگ مجازات می‌شود.



«پیست‌ دوچرخه سواری زنان، گتو برای حذف رکاب زنان از شهر»

همان‌طور که در چند روز گذشته شاهد آن بودیم، عدم تحمل حرکت آزادانه زنان بر دوچرخه در ترکیب با پوشش اختیاری آنان در فضاهای عمومی واقعی، همچنان با شدت و خشونت سیاست حاکمیت در قبال زنان است. در همین راستا در سال‌های اخیر ایجاد فضاهای تفکیک شده برای زنان به سیاست کلان حکومت ایران برای جدا نگه‌داشتن زنان از عرصه‌های عمومی بدل شده است. به همین دلیل، احداث پیست‌های دوچرخه‌سواری زنان نیز شتاب گرفته. سیاستی که پشت ایجاد این فضاهاست را می‌شود در لحن رسانه‌های حکومتی تشخیص داد. برای مثال به این خبر از خبرگزاری جمهوری اسلامی منتشر شده در مرداد ۱۳۹۸ دقت کنید:

«شاهد افتتاح پیست‌های دوچرخه‌سواری ویژه زنان در کلان شهرها هستیم که حکایت از این دارد که زنجیر ممنوعیت‌ها از چرخ دوچرخه‌سواری زنان باز شده و فضا برای این ورزش سالم و روحیه ساز گسترش یافته است.»


تبلیغ این سیاست‌گذاری، با چنین ادبیاتی، در واقع تلاش دارد که حواس‌ها را از حق واقعی و بدیهی زنان که از آنان دریغ شده، یعنی دسترسی آزاد، احساس امنیت و سهم برابر از فضاهای عمومی، پرت کند و قضیه را این طور جلوه دهد که ایجاد فضای دوچرخه‌سواری مختص زنان، مثل پیست‌ها موهبتی است برای آنها.

زنان اما سال‌هاست که برای سهم برابر از فضاهای عمومی جنگیده‌اند و فضا را تا جایی که توانستند، آن جوری که حق‌شان است اشغال کرده‌اند. آزادی حرکت و تحرک پذیری، برای زنان به مثابه استقلال است. امتیازی که دوچرخه‌سواری به زندگی آنها آورده است. خواست و اراده‌ی زنان به آزادی و برابری در عرصه‌ی خیابان، پیروز میدان است.



«سوار بر دوچرخه: انقلابی رهایی‌بخش در پوشش زنان»

از جمله موضوعاتی که اغلب به مساله‌ی دوچرخه‌سواری زنان پیوند خورده، مساله‌ی پوشش است. متاسفانه اطلاعات تاریخی درباره مقطع ورود دوچرخه به ایران و استفاده زنان به سادگی پیدا نمی‌شود. در ایران بعد از انقلاب، حجاب اجباری و کدهای پوششی مخصوص‌ش مثل روپوش، روسری یا تنگ نبودن شلوار غالبا برای زنان دوچر‌خه‌سوار دردسرساز و دست‌وپاگیر بوده و حتی گاهی خطرآفرین. با این حال زنان به هیچ وجه نگذاشته‌اند این مساله مانع از رکاب زدن آنها بشود.


بحث پوشش و محدودیت‌های آن به هیچ وجه به محدوده‌ی ایران یا حتی سرزمین‌های اسلامی محدود نمی‌شود. در آغاز همه‌گیر شدن دوچرخه‌سواری زنان، در غرب، پدیده‌ی دوچرخه کمک کرد که زنان از شر دامن‌های دراز و دست‌وپاگیر دوران ویکتوریایی خلاص شوند. آغاز خداحافظی با دامن‌های دست‌وپاگیر حتی در سال ۱۸۶۸، در نخستین مسابقه‌ی دوچرخه‌سواری زنان در تاریخ که در فرانسه برگزار شد، قابل مشاهده بود. خبرگزاری‌ها نوشتند که «بعضی از زنان دامن‌های افتضاح کوتاهی پوشیدند» تا بتوانند بهتر و ایمن‌تر رکاب بزنند.


رسانه‌های غربی در پایان قرن ۱۹ با مشاهده‌ی تحولات گزارش دادند که زنان دوچرخه‌سوار فلسفه‌ی تازه‌ای را در ارتباط با پوشش پیش گرفته‌اند و به سوی برابری، آزادی و استقلال رکاب می‌زنند. در این دوران تازه، زنان شیوه‌ی لباس پوشیدن جدیدی را شکل دادند که در آن دامن‌ها کوتاه‌تر شد، و مچ پای زنان یا دستکم پاچه‌های زیر دامن پیدا بود. در سال ۱۸۹۷، لمپتن، روزنامه‌نگار نیویورک‌ سان با طراحی پاچه‌ها و مچ پاهای زنان، با تمسخر و استهزا به استقبال این انقلاب رهایی‌بخش در پوشش زنان رفت. زنان اما بی‌توجه به این هجمه‌ها و مسخره‌ شدن‌ها، به جنگیدن برای حق‌شان بر بدن‌شان ادامه دادند.



«از شبه‌نظامی‌های نازی تا تانک‌های میدان تیان من»

چرا دیکتاتورها از دوچرخه وحشت دارند؟

مروری بر چند واقعه تاریخی


یکی از نخستین کارهای هیتلر پس از به دست گرفتن قدرت در سال ١٩٣٣، جرم‌انگاری اتحادیه‌های دوچرخه‌سواری بود که با احزاب سیاسی ضد-نازی مرتبط بودند. افراد »اس.آ« )شبه نظامیان نازی( برای توقیف دوچرخه‌ها به روستاها فرستاده می‌شدند، رفتاری که سال‌ها بعد توسط سربازان آلمانی در زمان اشغال دانمارک، هلند، فرانسه و کشورهای دیگر تکرار شد. صحنه‌ی فراموش نشدنی دیگر، حضور تظاهرکنندگان در حمایت از دموکراسی در چین در سال ١٩٨٩ است که با دوچرخه در میدان تیان‌من گرد هم آمدند، و تصاویری که انبوه دوچرخه‌های تخت و له شده را بعد از عبور تانک‌ها بر آنها نشان میداد.

این حکومت‌ها دوچرخه را به عنوان آن چیزی می‌شناسند که واقعا هست: نماد آزادی. اختراع دوچرخه، به حقیقت پیوستن یک رویای دیرین بود. وسیله گریزپای حمل و نقل شخصی، اختراعی که انسان‌ها را از وابستگی به حیوانات اهلی رهانید، و به افراد اجازه داد که بر پهنه‌ی زمین، با قدرت خودشان به سادگی حرکت کنند. مدت‌ها بعد از اینکه اتومبیل بر آن برتری یافت، دوچرخه با جذابیت ویژه‌اش دوباره بازگشت. دستگاه ارزان، پایا، تطبیق‌پذیر و جمع‌وجوری بود که می‌توانست سوارش را از وسط ترافیک سنگین شهر عبور بدهد یا اصلا از شهر خارج‌ش کند، ببردش تا تپه‌ها و دوردست‌ها. دوچرخه می‌تواند شما را پنج، ده یا دویست کیلومتر حرکت بدهد و وقتی به خانه می‌رسید، می‌توانید آن را به سادگی داخل آپارتمان ببرید. برای یک رژیم استبدادی یا ارتش اشغالگر، دوچرخه یک تهدید است. وسیله‌ای برای مقاومت، که می‌تواند از سوی معترضان برای بی‌سروصدا، یا به سرعت فرار کردن، برای سازماندهی، بسیج کردن و گریختن به کار رود.

شهرت دوچرخه در عامل تغییر بودن اما، بیش از همه به خاطر نقش آن در جنبش‌های زنان در آغاز قرن بیستم است، وقتی که فمینیست‌هایی که به دنبال تغییر بودند، از دوچرخه به عنوان نماد مدرنیته و بسیج عمومی استقبال کردند. الیزابت کیدی استانتون، نویسنده و رهبر جنبش فمینیستی امریکا در سال ١٨٩۵ گفت: »زنان بسیاری سوار بر دوچرخه به سوی حق رای میرانند«

در تمام این مدت بیش از یک قرن، دوچرخه همچنان نماد سیاست پیشرو باقی مانده است.



پدیده ای به نام «دوچرخه اسلامی»

درگیر با «مساله شرعی» دوچرخه‌سواری زنان در سال‌های گذشته، در مقاطع مختلف بارها ایده‌ی طراحی دوچرخه‌ای اسلامی مخصوص زنان را از سوی نیروهای متحجر و واپسگرا مطرح و حمایت شده است. اساس این طرح‌ها بر پوشاندن بدن زنان به عنوان شی‌ای تحریک کننده از یک سو، و نگاه حقارت‌آمیز به توانمندی‌های زنان برای راندن دوچرخه از سوی دیگر است.

یکی از این موارد، دوچرخه‌ای بود که طراحی آن در رسانه‌ها بازتاب منفی گسترده‌ای داشت (تصویر اول). آبان ماه ۱۳۹۰ رئیس هیأت مدیره شرکت‌های طراح دوچرخه برای بانوان، در گفت‌و‌گو با خبرنگار «تابناک» گفت: «برای طراحی این دوچرخه، چهار ماه وقت صرف شده تا مشکلات شرعی که برای دوچرخه عنوان می‌شد، رفع شود و با توجه به نیاز‌های جسمی بانوان، یک تغییر عمده نیز در دوچرخه‌ها صورت گرفت و کمی برقی شده‌اند. اگر برای تولید این طرح کمک شود، تا دو ماه آینده شاهد ورود دوچرخه‌های اسلامی در سطح شهر خواهیم بود.»


جالب است که بخش‌های متحجرتر حتی با دوچرخه‌سواری زنان با این وسیله‌ها که تقریبا تمام بدن آن‌ها را می‌پوشاند، مخالفت کردند. کبری خزعلی، رئیس وقت شورای فرهنگی، اجتماعی زنان ـ با بیان اینکه دوچرخه‌سواری زنان در سطح شهر «برخلاف عرف و ارزش‌های اسلامی» است، در مخالفت با این طرح‌ها گفته بود: دوچرخه ‌سواری زنان در سطح خیابان‌های شهر برخلاف اصول و ارزش‌های اسلامی است و پوشش تنگ و نامناسب زنان دوچرخه‌سوار موجب ترویج بدحجابی و بدپوششی در جامعه می‌شود. [...] چگونه مسئولان شهری با وجود آگاهی از این موضوع در صدد طراحی دوچرخه ویژه بانوان هستند؟»

طرح دوم دوچرخه ‌مخصوص زنان است که توسط دانش آموزان مدرسه نمونه دولتی همت در منطقه ۱۵ تهران در سال ۱۳۹۸ ساخته شده، و به جشنواره ابن سینا ارائه شده بود.


فرم دوچرخه، و وضعیت بدن زن در حال رکاب زدن در آغاز استفاده زنان از دوچرخه در پایان قرن نوزده در غرب نیز مورد مناقشه بوده است. در سال ۱۸۹۷، گروهی از دانش‌آموزان دانشگاه کمبریج، با آویزان کردن تمثال زنی سوار بر دوچرخه، به حق ورود زنان به این دانشگاه اعتراض کردند. برای معترضان، زن دوچرخه‌سوار نماد تحول زمانه بود. در این زمان دوچرخه‌سواری زنان بحث‌برانگیز بود، به خصوص به خاطر مسئله نشستن بر زین، چرا که باور عمومی بر این بود که نشستن بر زین موجب تحریک جنسی زنان می‌شود. حتی برای جلوگیری از این مساله دوچرخه‌ای با دو پدال در یک طرف طراحی شد. در راهکار دیگر، زین را از دوچرخه حذف کردند که تا از تماس با اندام زنان و تهییج بی‌جهت آنها جلوگیری شود.




منابع:

JR Thorpe (Bustle.come)

Alexander Turnbull Library

Photo by Pradeep Gaur

Mint via Getty Images 3 - static.reuters

Newyorker.com

AFP via Getty Images / Amir Hamja for The New York Times / Armando L. Sanchez-Chicago Tribune-TNS

The Atlantic / Lissette (Amélie le Gall) in 1898. Photograph UNP

Newyorker.com

David Turnley / Jian Liu / Peter Charleswor

گاردین

تابناک

ایرنا

bottom of page