top of page

برابری از خانه! (بخش نخست)

اپیزود ششم رادیو خیابان: برابری از خانه! ( بخش نخست)


در این قسمت به جنسیت و تبعیض‌های جنسیتی در فضای خانه می‌پردازیم.


مهمانان این قسمت حدیث و نسیم هستند که از تجربه‌ی خود در ارتباط با کار خانگی صحبت می‌کنند. از کار خانگی می‌گوییم که چه طور به طور سنتی بر عهده‌ی زن‌ها بوده و به عنوان وظیفه‌ای بر دوششون بوده

از تحولات تاریخی ساختار جنسیتی درون خانه، و از شرایط زنانی ‌می‌گوییم که به واسطه شغل‌های کم‌درآمد روزمزد، به ناچار محیط خانه و کار برایشان یکی است.

پانیذ همراه دیگر ماست در این قسمت که داستانی از زویا پیرزاد را می‌خواند.

دیگر همراه ما در طول این برنامه، طبق روال رادیو خیابان، خواننده‌ای است که از چالش‌ها و تجربه‌هایش از خوانندگی در شهری کوچک از ایران برایمان می‌گوید. غزال، خواننده، مهمان این بخش پایانی است.

برابری از خانه در اپیزود بعدی ادامه خواهد داشت.




 

در نه-ده ماه گذشته بیشترین توصیه‌‌ای که شنیده‌ایم این بوده که برای سلامت خودمان و برای کمک به جلوگیری همه‌گیری کوید باید در خانه بمانیم. اما کدام خانه؟ خانه‌ای که در آن وظیفه‌ی نگه‌داری، کارهای خانه و رسیدگی به فرزندان (در صورت داشتن فرزند)، بر عهده‌ی زنان است؟


خانه فضایی است که بخشی اصلی و اساسی از زندگی روزمره اغلب ما را تشکیل می‌دهد. اغلب از خانه به عنوان پناهگاه، محل استراحت، مکان امنیت یاد می‌شود.


اما آیا تجربه‌ی گروه‌های مختلف اجتماعی از خانه مشابه است؟ آیا برای همه‌ی ما خانه محل خودشکوفایی، استراحت، و پناه گرفتن از خشونت زندگی کاری و فضای عمومی است؟


در ادبیات مردسالار زنان همیشه فرشتگان خانه معرفی می‌شوند. وظیفه‌ی اصلی آنها مراقبت و رسیدگی است و عملکرد آنها با معیارهای مراقبت از دیگر اهالی خانه، مرتب بودن، باسلیقگی، کدبانو بودن، آشپزی خوب و باقی فعالیت‌های داخل خانه سنجیده می‌شوند. این تفکر عملکرد زن در عرصه‌ی خانگی را به طور بنیادین به ذات و طبیعت زن گره می‌زند و او را ناچار از پذیرفتن سرنوشت تحمیلی خود می‌کند.


این ادبیات تبلیغی در جایی مثل ایران با ایدئولوژی حاکمیت در هم تنیده تا جایی که تلاش برای خانه‌نشین کردن زنان به بخشی از فعالیت رسمی حکومت تبدیل شده. نابرابری‌ها در عرصه‌ی خانه نه تنها در این شرایط نقد نمی‌شود، بلکه تحسین هم می‌شود و برای نهادینه کردن این کلیشه‌های تبعیض‌آمیز تلاش می‌شود!


برابری از خانه آغاز می‌شود. از خصوصی‌ترین حریم انسان‌ها. دقیقا آنجاست که مناسبات قدرت را باید بر هم زد و نظمی نوین، مبتنی بر برابری و آزادی انسان‌ها ایجاد کرد. در این اپیزود از پادکست رادیو خیابان به تاثیر جنسیت و نقش‌های جنسیتی بر تجربه‌ ما از فضای خانه می‌پردازیم و در طول یک ماه آینده از سویه‌های مختلف این مساله می‌گوییم.



کار خانگی زنانه نیست.

تقسیم کار در خانه: زنان «وظیفه‌شناس» و مردان «قهرمان»!

ترکیب «زن خانه‌دار»، انقدر عادی و جاافتاده است که اغلب حتی به‌ آن دقت هم نمی‌کنیم. برای آن‌که متوجه معنای عادی بودن آن بشویم شاید بد نباشد یک بار به عبارت «مرد خانه‌دار» و دلیل این‌که چه‌قدر برایمان نامانوس است فکر کنیم!

گویا خانه‌داری و کار خانگی مسئولیت ازلی و ابدی زنان است و زنان با چنین وظایفی زاده می‌شوند.در حالی که تقسیم کار جنسیتی که کارهای خانگی را بر دوش زن می‌گذارد، ساخته و پرداخته جامعه است و الزاما ارتباطی با ویژگی‌های طبیعی جنس ندارد.

خانه برای بسیاری از زنان محلی برای فراغت و استراحت نیست. کارهای عاطفی، بهداشتی و آموزشی، زایش و پرورش فرزند و همه‌ی آن چه برای حفظ بقا و کیفیت زندگی اعضای خانواده ضروری است، کارهای بازتولیدی هستند که زنان به طور رایگان در خانه انجام می‌دهند. کارهایی که ساعت مشخص آغاز و پایان ندارند و در ساختار موجود «کار» به حساب آورده نمی‌شوند تا فراغت در مقابل آن معنا شود. تجربه‌ی کارهای مراقبتی در خانه پیشاپیش از بین رفتن مرز کار و فراغت را برای زنان رقم زده است.

تقسیم کار جنسیتی که زنان را به کارهای خانه موظف می کند، یکی از بنیادی ترین شیوه هایی است که با آن نابرابری جنسیتی در جوامع استقرار و تداوم یافته است. در تقسیم کار مبتنی بر جنسیت، چون کار خانگی که برعهده زنان است، کم ارزش و بی اهمیت به حساب می آید و کاری که مردان به مثابه نان آور خانواده انجام می دهند حیاتی و مهم است، بنابراین مردان واجد حقوق بیشتری نسبت به زنان می شوند. در ایران به طور صریح متن قانون ریاست خانواده را به عهده مرد گذاشته است.

اگر چه محافظان وضع موجود می کوشند برای تداوم نظم جنسیتی مستقر، زنان خانه دار را با ادبیات تعارف آمیز تشویق کنند، اما واقعیت آن است که کار خانگی مجموعه ای پایان ناپذیر از وظایف بی ارج و بی اجر، تکراری، مداوم، ملال آور و در عین حال طاقت فرساست که زنان از صبح تا شب به آن مشغولند. ماهیت چنین وظایفی به گونه ای است که امکان خلاقیت و خودشکوفایی در آن محدود است از این رو زنان را به افسردگی و ناامیدی و احساس استیصال می کشاند.

خانه‌دار بودن زن عموماً به معنای فقدان فرصت اشتغال است. از همین روست که در جامعه‌ی ما که فرصت اشتغال زنان اندک است و متناسب با افزایش تحصیلات و مهارت آموزی فضای کار برای زنان وجود ندارد، تعداد زنان خانه‌دار تحصیلکرده نیز در حال افزایش است.

علاوه بر این چون کار خانگی کار تولیدی نیست و در واقع کار بدون مزد است، زنان خانه دار از استقلال اقتصادی محروم و به لحاظ مالی وابسته به مردان هستند که همین وابستگی مالی، به تبعیت بی چون و چرای زن از مرد مشروعیت می بخشد و خود منشأ بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی زنان است.

سیلویا فدریچی در کتاب «انقلاب در نقطه صفر» به ارتباط کار خانگی، بازتولید و مبارزات فمینیستی و نقد مناسبات سرمایه‌داری می‌پردازد. او اعتقاد دارد که برای کار خانگی باید تقاضای دستمزد کرد و این نخستین قدم برای رویت‌پذیر کردن کار خانگی است. وی می‌نویسد:‌«وقتی ما برای دستمزد برای کار خانگی مبارزه می‌کنیم، در واقع مبارزه‌ای بدون ابهام و مستقیم علیه نقش اجتماعی‌مان داریم.[...] از زنانگی خود راززدایی کنیم و کارمان را رویت‌پذیر سازیم. [...] ما زنان دیگر هیچ چیز را تضمین نمی‌کنیم. ما می‌ ‌خواهیم آنچه را که کاراست، کار بنامیم تا شاید آنچه را که عشق است دوباره کشف کنیم و میل جنسی خود را که هرگز نمی‌شناختیم بیافرینیم.»

بر خلاف باور رایجی که شغل بیرون از خانه زنان مناسبات عادلانه‌تری در خانه رقم زده است، فدریچی می‌گوید: «تجربه‌ی سال‌ها کار بیرون از خانه نشان داده است که شغل دوم داشتن آن نقش را تغییر نمی‌دهد. شغل دوم نه تنها استثمار ما را افزایش می‌دهد بلکه به آسانی نقش ما را در شکل‌های مختلف بازتولید می‌کند.»

گرچه زنان در سراسر جهان نقش‌ بسیاری در عرصه‌های اجتماعی و بیرون از خانه به دست گرفته‌اند، واقعیت این است که آنها همچنان بیشترین کار خانگی را انجام می دهند و توقع مدیریت خانه و کار خانگی، هم‌چنان ناعادلانه و غیرمنصفانه بر دوش زنان است. برای مردی که به برابری ، جنسیتی اعتقاد داشته باشد، نخستین قدم برای همراهی کردن در این مبارزه، می‌تواند این باشد که در کار خانه مشارکت فعالی داشته باشد!

با این حال در بعضی موارد، برای برابرسازی و تقسیم کار خانگی، نیاز به تغییر در ساختار اقتصادی-اجتماعی موجود است. در شرایطی که فشار اقتصادی مضاعفی به خانواده‌ها وارد است، در بعضی از خانواده‌ها که مرد بخش عمده‌ای از درآمد خانواده را بر دوش دارد و هزینه‌های اصلی خانه را به دوش گرفته ساعات زیادی از شبانه روز را در خارج از خانه به درآمدزایی مشغول است و حضور فیزیکی در خانه، به جز زمان خواب و روزهای تعطیل ندارد. در چنین شرایطی شاید تقسیم کار خانگی به وسیله افراد خانواده دارای پیچیدگی‌های حل نشده‌ای باشد که فقط با تغییر در سیستم اجتماعی و اقتصادی میسر باشد.



قانونی برای برقراری نابرابری

قوانین ازدواج در ایران حقوق بسیاری را از زن می‌گیرد و به شکل‌های مختلف حقوق او را به خواست و اراده مرد گره می‌زند. از جمله این قوانین «حق سکنی» یا «مرد-مکانی» است.

بر اساس ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی: «زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند سکنی نماید؛ مگر آن‌که اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.» این ماده قانونی به وضوح بیان می‌کند که پس از ازدواج زن باید در جایی که مرد انتخاب و سکونت می‌کند با او زندگی کند و به او تمکین کند. تنها در صورتی زن در رابطه ازدواج حق اقامت در جایی غیر از محل سکونت شوهر را خواهد داشت که به صورت شرط ضمن عقد این مساله را شرط کرده باشد.

ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی می‌گوید: «در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است». این ماده به نوعی توجیه قوانین دیگری است که حقوق زن را در رابطه ازدواج از او می‌گیرد. ایدئولوژی پشت این قانون تبعیض‌آمیز وظایفی است که بر اساس عرف و قانون بر عهده‌ی زن گذاشته شده. این‌که زن وظیفه‌ی نگهداری از خانه و خانواده، و کارهای خانه را دارد و در مقابل شامل نفقه می‌شود. بنابراین زن که مسئولیت رسیدگی به خانه و خانواده از او انتظار می‌رود در انتخاب محل زندگی‌اش حق قانونی ندارد و باید از همسر خود تمکین و تبعیت کند. نگاه ذات‌گرایانه به جنسیت، که توجیه اصلی تفکیک نقش‌های جنسیتی است، در اینجا هم دستاویزی شده برای کاهش اختیار و کنترل زن بر زندگی‌اش و فضایی که در آن زندگی می‌کند.



«حواسی که باید به همه چیز باشد!»

پژوهش‌ها و آمارها نشان می‌دهد که بحران جهانی کرونا به شکل‌های مختلف بر زنان تاثیر منفی مضاعف داشته و دارد.

بیماری کرونا بر بار مسئولیت بی‌پایان زنان در خانه افزوده است. با توجه به این‌که به طور سنتی بار مسئولیت‌های خانه بر دوش زنان است، نظارت بر فرزندان در دوران غیرحضوری شدن مدارس، اقدامات پیشگیرانه برای افراد خانواده و نگهداری از بیماران مبتلا و... نمونه‌هایی از گسترش فشار بر آنها است. هرچقدر پوشش‌های بهداشتی و درمانی ضعیف‌تر و راه‌حل‌ها فردی‌تر باشند، بر بار مسئولیت زنان در نقش کارکنان‌ بهداشتی-درمانی خانگی نیز افزوده می‌شود.

با شروع بحران در عرصه سلامت عمومی خشونت علیه زنان و دختران افزایش یافته است. بدین ترتیب پژوهشگران اقدامات مناسبی را برای مبارزه با خشونت علیه زنان و دختران بررسی کردند تا از کارهای خانگی غیررسمی و بی‌مزد و مواجب زنان در دوران قرنطینه حمایت کنند و تمهیداتی برای افزایش امنیت اقتصادی زنان بیندیشند.

محققان در این پژوهش ۲۰۶ کشور و قلمرو سیاسی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که در یک پنجم آن‌ها هیچ اقدامی برای مبارزه اضطراری ضد کووید-۱۹ همراه با رویکرد جنسیتی صورت نگرفته است.

مدیر اجرایی بخش زنان سازمان ملل متحد گفته است: «واضح است که همه‌گیری کووید-۱۹ ضربه سختی به زندگی زنان وارد کرده است، زنانی که قربانی خشونت خانگی‌اند و با آزارگران‌شان در خانه گیر افتاده‌اند، زنانی که پرستار بی‌جیره و مواجب اعضای خانواده و اطرافیان‌شان هستند، و زنان کارگر و کارمند در محیط‌های عاری از امنیت اجتماعی.»

تاثیر دیگر این بحران بر دختران نوجوان است. آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل در این زمینه گفته: «امروزه میلیون‌ها دختر نوجوان در سراسر جهان از تحصیل محرومند و در برخی کشورها گزارش‌های نگران‌کننده‌ای از افزایش نرخ بارداری در نوجوانان به دست ما می‌رسد. تجربه شیوع ابولا در غرب آفریقا نشان داد دختران نوجوانی که مدرسه را رها می‌کنند ممکن است دیگر هرگز درس خود را ادامه ندهند.»

آمار جهانی نشان می‌دهد زنان بیشتر از مردان در معرض بیکاری ناشی از پاندمی کرونا قرار گرفته‌اند. بسیاری از زنان با افزایش فشار کار منزل قادر به ادامه اشتغال نخواهند بود و بسیاری دیگر نیز با توجه به محدود شدن کسب و کار، توسط کارفرما اخراج می‌شوند. این صدمه به وضعیت درآمد، نه تنها زنان، که خانواده آنان را هم در معرض آسیب‌های روانی و اجتماعی قرار می‌دهد.



خانه زنان (Woman House)

در سال ۱۹۷۱ میلادی، نمایشگاهی در کالیفرنیای آمریکا برگزار شد که فصل جدیدی در هنر را رقم زد: «خانه زن»، نخستین نمایشگاه هنری فمینیستی بود به سرپرستی جودی شیکاگو و میریام شاپیرو، دو هنرمند شناخته شده آمریکایی. آنها به همراه دانشجوها، هنرجوهایشان و هنرمندان محلی آن منطقه که همگی زن بودند، خانه‌ای متروکه را در هالیوود پیدا کردند که ۱۷ اتاق داشت. خودشان برای تعمیرش دست به کار شدند. سرانجام چیدمانی از هنر فمینیستی در آن فضا برگزار کردند که با استفاده از تکنیک‌های «آگاهی‌بخشی» نقش‌های سنتی اجتماعی خانه و کار خانگی را به نمایش بگذارد و به چالش بکشد. روز نخست، بازدید فقط برای زنان بود و بعد از آن نمایشگاه به مدت یک ماه برپا بود که نزدیک به ۱۰ هزار نفر در این مدت از آن دیدن کردند.

ایده‌ی شکل‌گیری این پروژه از آنجایی جرقه خورد که به رشته تحصیلی هنر و فمینیسم (که شیکاگو و شاپیرو بنیان‌ش را گذاشته بودند) از سوی دانشگاه ساختمان مجزایی اختصاص داده نشد. بنابراین اشغال فضایی برای زنان و مسائل زنان به خواسته‌ای مشترک میان هنرجوها و استادهاشان تبدیل شد. بنابراین بخشی از انگیزه‌ی تصاحب خانه و تبدیل آن به نمایشگاه، بازپس‌گیری فضای خانه و بدل کردن آن به فضایی بود که تجربه‌های زنان را بیان کند.

در این نمایشگاه، چیدمان‌ها و مجسمه‌هایی قرار گرفت و اجراهایی صورت گرفت که به نوعی بیانیه‌ای رادیکال درباره فضای خانگی بود. از سویی به تجربه‌ی زنان می‌پرداخت و از سوی دیگر به نقد مناسبات مردسالاری.



«زن در خانه بماند و تر و خشک کند!»

این باور ذات‌گرایانه که زن به طور طبیعی به عرصه‌ی خصوصی و خانه تعلق دارد و قلمرو مرد به طور ذاتی عرصه‌ی عمومی و کار است، سال‌هاست توسط جنبش‌های فمینیستی و آگاهی‌بخشی زنان به چالش کشیده شده است.

در ایران گرچه در باور بسیاری از مردم کلیشه‌های جنسیتی زیادی شکسته است و افراد پیشرو تن به تفکیک‌های فضایی تحمیلی بر آنها نمی‌دهند، بخش عظیمی از حاکمیت همچنان اصرار بر پس راندن زنان به اندرونی دارد.

هر از گاهی شخصی در مقام مسئول سیاسی یا مذهبی از خانه‌نشین شدن زنان سخن می‌گوید و تاکیدها اغلب بر حفظ شالوده «خانواده» است. خانواده‌ای که در آن رسالت اصلی زن مادری و همسری است.

تابستان ۱۳۹۹ نماینده شهررضا گفته بود که اعضای هیات رئيسه مجلس با حضور زنان در هیات رئيسه کمیسیون‌های مجلس مخالفت کرده و گفته‌اند: «زن باید بچه‌داری کند و به امورات خانه رسیدگی کند». سمیه محمودی، محدودیت برای فعالیت را مختص نمایندگان مجلس ندانسته و گفته: «کارمندان زن حتی نمی‌توانند در آزمون دبیری کمیسیون‌ها شرکت کنند»

این باور نه تنها در میان افراد با مسئولیت‌های اجرایی و مدیریتی در سطح کلان رایج است، بلکه بخشی از ایدئولوژی رسمی حاکمیت در قبال زنان در طول چهار دهه گذشته بوده است که منجر به تلاش‌هایی در جهت خانه‌نشین کردن زنان شده؛ از جمله تعیین سهمیه جنسیتی کنکور بر ضد زنان.

جدا از اظهارنظرها و دخالت‌های مستقیم در مسیر رشد زنان، تلاش برای خانه نشین کردن زنان همچنین در فرهنگ تصویری و شنیداری تولیدات صداوسیما و تبلیغات به وضوح پیداست. در سریال‌ها، شوهای تلویزیونی و در تبلیغات، زن اغلب در نقش مادر و همسری فداکار تقدیس می‌شود و به پذیرفتن نقش فرشته‌ای در خانه تشویق می‌شود. زنان را اما کسی دیگر نمی‌تواند به خانه برگرداند. گرچه در پست‌های مدیریتی و رهبری اغلب حذف می‌شوند و اجازه رشد به آنها داده نمی‌شود، آنها در رشته‌های دیگر کاری تا جایی که قانون و باورهای واپسگرا دست و پایشان را نبسته شایستگی و توانمندی خود را ثابت کرده‌اند



مردان به کارخانه بروند، زنان بمانند در خانه:‌

تولد «کار خانگی» در آستانه انقلاب صنعتی

با تحول چشم‌انداز اقتصادی در پی انقلاب صنعتی، کار تولیدی از حریم خانه به کارخانه رفت و شخصیت کار خانگی تغییر کرد. مردان و زنان مجرد خانه را برای ساعت‌های متوالی و فزاینده‌ی کار مزدی ترک کردند، در حالی که زنان خانه‌دار در موقعیتی قرار گرفتند که بیس از قبل کارهای خانه بر دوش‌شان افتاد تا کار تولیدی. این کار بی‌مزد، که به آن «بازتولید اجتماعی» هم گفته می‌شود، شامل فرزندآوری و تربیت فرزند، و همچنین آماده‌سازی اعضای خانواده برای کار مزدی با آشپزی، نظافت، و رسیدگی به نیازهای فیزیکی و عاطفی آنها بود.

در حالی که مردان در کار مزدی خود تخصص پیدا می‌کردند، کار خانگی به طور فزاینده‌ای به زنان منتسب شد. در آغاز قرن ۱۹ میلادی ایدئولوژی فضاهای مجزا و تخصیص فضای کار (عمومی) به مردان و فضای خانه (خصوصی) به زنان، رایج شد. بر طبق این ایدئولوژی، خانه فضایی پاک، آرام، و امن بود در مقابل جهان ناپاک، پرسروصدا، و ناامن کار. زنان، که به عنوان موجوداتی با ایمان، پاکدامن و فرمانبردار شناخته می‌شدند، محافظان این بهشت خانگی شدند، حتی زمانی که نقش‌شان در نیروی تولید کاهش یافت. این اتفاق به طور خاص در میان خانواده‌های فرودست و طبقه‌ی کارگر، «فرهنگ زنانگی حقیقی» اجرای کار خانگی را به «سرشت» زنان پیوند زد. گرچه این پیوند و طبیعی‌سازی آن بیشتر افسانه بود تا واقعیت،

در این روند بود که کار خانگی بی‌دستمزد زنان کم‌کم به نظر بی‌اهمیت‌تر از کار مزدی مردانی که اقتصاد نوپای مصرف‌گرای خانه را فراهم می‌کردند به حساب آمد. در نیمه‌ی دوم قرن نوزده و آغاز قرن بیستم میلادی، اهمیت رو به کاهش کار خانگی در تقابل با رشد اقتصاد خانگی قرار گرفت که به دنبال بازدهی شبه صنعتی در محیط خانه بود. توسعه‌ی فن‌آوری، از جمله گسترش برق و آب، مشوق اختراع تعدادی وسایل خانگی «صرفه‌جو در نیروی کار» از جمله اتوی برقی و ماشین لباس‌شویی بود. اگرچه اختراع این وسایل در عمل به صرفه‌جویی کمی در زمان منجر شد، چرا که آغاز قرن بیستم، همزمان شد با بالا رفتن استاندارد تمیزی و نگه‌داری از محیط خانه.

پژوهشگران اعتقاد دارند ک تصویر «زن فرشته‌ی خانه» تا حد زیادی یک تصویر طبقه‌ی متوسط است و در میان خانواده‌های فرودست، به خصوص در قرن نوزده، زنان و حتی کودکان هم برای گذران زندگی، مجبور به کار مزدی بیرون از خانه نیز بوده‌اند. البته حتی در این شرایط کار خانگی وظیفه‌ی زن محسوب می‌شده و فشاری مضاعف بر دوش زنان بوده است.

از خلال تمام این تحولات اما، آنچه تا حد زیادی ثابت مانده، توقعات فرهنگی است که کار خانه را «کاری زنانه» می‌داند.






منابع:

سیلویا فدریچی: دستمزد برای کار خانگی

سیمین کاظمی (جامعه‌شناس) - خبرآنلاین

ایندیدپندنت فارسی

ایرنا

رادیو فردا

میدان


Guardian


bottom of page