اپیزود هفتم رادیو خیابان: برابری از خانه! ( بخش آخر)
در این قسمت به ادامه موضوع جنسیت و تبعیضهای جنسیتی در فضای خانه میپردازیم.
همراهان این قسمت سارا و کاڵێ هستند که از تجربهی خود در ارتباط با کنترل زندگی خصوصی و خشونت خانگی در عرصه خانه صحبت میکنند. در گفتگو با سمانه سوادی از خشونت خانگی میگوییم که چه طور خانه را برای زنها و دخترها به ناامنترین جا تبدیل کرده است.
از انواع خشونت در محیط خانه علیه زنان میگوییم، و از تاثیر نابرابر و نامتوازن کرونا بر زندگی زنان میگوییم که بار مسئولیتها را بر دوششان افزوده، و آنها را در معرض آسیبهای گوناگون قرار داده است.
دیگر همراه ما در طول این برنامه، طبق روال رادیو خیابان، خوانندهای است که از چالشها و تجربههایش از خوانندگی در شهری کوچک از جنوب ایران برایمان میگوید. سحر، خواننده، مهمان این بخش پایانی است.
در نه-ده ماه گذشته بیشترین توصیهای که شنیدهایم این بوده که برای سلامت خودمان و برای کمک به جلوگیری همهگیری کوید باید در خانه بمانیم. اما کدام خانه؟ خانهای که در آن وظیفهی نگهداری، کارهای خانه و رسیدگی به فرزندان (در صورت داشتن فرزند)، بر عهدهی زنان است؟
خانه فضایی است که بخشی اصلی و اساسی از زندگی روزمره اغلب ما را تشکیل میدهد. اغلب از خانه به عنوان پناهگاه، محل استراحت، مکان امنیت یاد میشود.
اما آیا تجربهی گروههای مختلف اجتماعی از خانه مشابه است؟ آیا برای همهی ما خانه محل خودشکوفایی، استراحت، و پناه گرفتن از خشونت زندگی کاری و فضای عمومی است؟
در ادبیات مردسالار زنان همیشه فرشتگان خانه معرفی میشوند. وظیفهی اصلی آنها مراقبت و رسیدگی است و عملکرد آنها با معیارهای مراقبت از دیگر اهالی خانه، مرتب بودن، باسلیقگی، کدبانو بودن، آشپزی خوب و باقی فعالیتهای داخل خانه سنجیده میشوند. این تفکر عملکرد زن در عرصهی خانگی را به طور بنیادین به ذات و طبیعت زن گره میزند و او را ناچار از پذیرفتن سرنوشت تحمیلی خود میکند.
این ادبیات تبلیغی در جایی مثل ایران با ایدئولوژی حاکمیت در هم تنیده تا جایی که تلاش برای خانهنشین کردن زنان به بخشی از فعالیت رسمی حکومت تبدیل شده. نابرابریها در عرصهی خانه نه تنها در این شرایط نقد نمیشود، بلکه تحسین هم میشود و برای نهادینه کردن این کلیشههای تبعیضآمیز تلاش میشود!
برابری از خانه آغاز میشود. از خصوصیترین حریم انسانها. دقیقا آنجاست که مناسبات قدرت را باید بر هم زد و نظمی نوین، مبتنی بر برابری و آزادی انسانها ایجاد کرد. در این اپیزود از پادکست رادیو خیابان به تاثیر جنسیت و نقشهای جنسیتی بر تجربه ما از فضای خانه میپردازیم و در طول یک ماه آینده از سویههای مختلف این مساله میگوییم.
زنان و کار روزمزد در خانه:
سختیها و پیچیدگیهای ادغام فضای کار غیررسمی با فضای خصوصی خانه برای زنان

به دلایل مختلف اقتصادی، کارگران زن بسیاری در سراسر جهان، از فضای خانهشان باید به عنوان فضای کار مزدی نیز استفاده کنند. کارهایی که به سبب دستمزد پایینشان، انجام شدنشان در فضای خانه و لابهلای کارهای بیمزد خانگی، غیرتخصصی شناخته شدنشان و بعضا شباهتشان به کارهایی که«زنانه» تلقی میشوند، و تنوع و تغییر دائمیشان به کاری نامرئی بدل میشوند.
در همین چاردیواری دور از دید و «حفاظت شده» است که روابط کار بیش از پیش به متغیری از سخاوت یا ناخنخشکی کارفرما تبدیل میشود و ارادهی معطوف به سود اوست که فارغ از هر عامل دیگری فرمانروایی میکند. وقتی از مشاغل خانگی زنان و مهاجران متعلق به طبقهی فرودست سخن میگوییم، فضای غیررسمی خانه امکانهای بازار غیررسمی کار را برای بهرهکشی از کارگران تا مرزهای ممکن گسترش میدهد.
مورخ بریتانیایی، هلن مککارثی درباره آغاز این پدیده در غرب میگوید: «این تصور که زنان کارگر خانگی از آزادی بیشتری برای سازماندهی زمان کار خود برخوردار بودند، در اواخر قرن نوزدهم در رابطه با اغلب زنان یک افسانه بود. چرا که زنان مجبور بودند هر چند ساعت کار مزدی که میتوانند را لابهلای کارهای خانه و مراقبت از کودکان بگنجانند، و گاهی اوقات شبها بیدار میماندند برای کسب چندرغاز بیشتر. نرخ پایین ارائه شده توسط کارفرمایان به این معنی بود که کارگران خانگی همیشه برای کار سریعتر و انجام کارهای بیشتر تحت فشار قرار می گیرند. برخی از این فشارها حتی امروز برای افرادی که کار تخصصی میکنند نیز وجود دارد.
دلیل اصلی اینکه زنان در خانه کار می کنند به هیچ وجه تغییر نکرده است: نداشتن مراقب برای کودکان و عدم انعطاف پذیری کارفرمایان. این واقعیت پس از گذشت یک قرن همچنان صادق است.. آسیب پذیری ناشی از نداشتن انتخاب نیز همچنان برجاست. کارگران خانگی اغلب احساس میکنند گزینه دیگری جز پذیرش دستمزد پایین ارائه شده ندارند زیرا موقعیت چانه زنی آنها ضعیف است و سازماندهی جمعی آنها دشوار.»
این شرایط کمابیش برای زنان کارگر در بسیاری نقاط جهان پابرجاست. وضعیت برای زنان مهاجر در ایران از این هم پیچیدهتر است. آنها به واسطهی قوانین بازدارنده، حق کار رسمی ندارند و برای همین مجبور به انجام چنین شغلهایی برای گذران زندگی هستند.
زنان کارگر مهاجر در چهاردیواری خانه هر روز بیشتر در گودالی از تنهایی و افسردگی فرو میروند. کار کردن در خانه، از جمله خانهداری، به معنای آن است که آنها نمیتوانند محل کار خود را ترک کنند؛ زیرا تفکیکی میان محل کار و زندگی آنها وجود ندارد. کار اجازه مییابد که به تدریج همهی شبانهروز را به تصرف خود درآورد؛ چرا که آن را به ناچار باید انجام دهند.
کارهای مزدی در خانه مانند هر کار دیگری که در بازار کار غیررسمی انجام میشود فاقد قرارداد و بیمه و بازنشستگیاند. اما غیررسمی بودن برای این کارها دارای معنای وسیعتری است که نتیجهی یکی شدن فضای کار و زندگی در این مشاغل است که با برهم خوردن تفکیک میان ساعت کار و فراغت همراه است. این کارها مرخصی و تعطیلی ندارند چرا که پیش از آن ساعت کار معنای متفاوتی پیدا کرده است؛ ساعت کار که کاهش آن در کنار افزایش دستمزد از دیرباز نقطهی عزیمت مبارزات کارگران بوده است.
زخمهای باز و چشمهای بسته قانون

خانه، به گزارش سازمان ملل، ناامنترین جا برای زنان و دختران است. بیشترین تعداد قتل در ارتباط با زنان در فضای خانه و به دست همسر یا دیگر اعضای خانواده صورت میگیرد.
خشونت و قتلهای خانگی اگر چه پدیدهای است که در کشورهای آسیایی بیشتر از هر جای دیگر جهان گزارش شده، اما همچنان تنها به جامعه ایران محدود نمیشود. گزارش سال ۲۰۱۸ سازمان ملل متحد میگوید نزدیک به ۶۰ درصد از ۸۷ هزار زنی که در سال گذشته در سراسر جهان کشته شدهاند، در خانههایشان و به دست شریک زندگی یا یکی از اعضای خانواده خود به قتل رسیدهاند.
خشونت علیه زنان مسالهای است که در آن زن به خاطر جنسیت خود، مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس دیگر واقع میشود.چنانچه این نوع رفتار در چارچوب خانواده و بین زن و شوهر باشــد، از آن به خشونت خانگی تعبیر میشود. گرچه مردان هم قربانی خشونت خانگی هستند، اما زنان پس از کودکان بسیار بیشتر از مردان در معرض خشونتاند.
مطالعات بینالمللی اخیر شیوع خشونت خانگی علیه زنان را بین ۲۴ تا ۴۳ درصد ذکر کردهاند. مطالعات انجام شده در ایران نیز شیوع این پدیده را به عنوان معضل اجتماعی تأیید میکند. نتایج طرح ملی بررسی خشونت خانگی طی سال ۱۳۸۰ در ۲۸ مرکز استان نشان داد ۶۶ درصد زنان ایرانی از ابتدای زندگی مشترک تا زمان انجام پژوهش حداقل یک بار مورد اِعمال خشونت قرار گرفتهآند.
در ایران خلاهای قانونی برای حفاظت از زنان در برابر خشونت خانگی وجود دارد. نه تنها تاکنون قانون جامعی در این خصوص به تصویب نرسیده بلکه به دلایل گوناگونی از جمله فرهنگ مردسالاری، برداشتهای اشتباه از برخی آموزههای فقهی و شرعی، فقدان یا ناکافی بودن قوانین، پنهان بودن این پدیده، عادی پنداشتن آن و ...،آمار خشونت خانگی علیه زنان همچنان زیاد است.
به گفته رییس اورژانس اجتماعی کشور ۷۵ تا ۸۰ درصد کسانی که خشونت را در خانهها تحمل میکنند، زنان متأهل و دختران مجرد هستند. پس از کودکان این زنان هستند که بیشترین آسیب را در نهاد خانواده میبینند.
اما خشونت تنها در شکل جسمی بروز ندارد. انواع دیگر خشونت نیز در محیط خانه رایج است. تجاوز در رابطه زناشویی یکی از این موارد است که متاسفانه از نظر قانونی در ایران جرم محسوب نمیشود و به واسطه «تمکین» منع قانونی ندارد. تجاوز در میان نزدیکان و افراد خانواده نیز درصدی از خشونت خانگی را دربرمیگیرد.. خشونت روانی نوع دیگری از خشونت است که به آبرو و اعتماد به نفس زن صدمه میزند. برای مثال زنانی که همچنان به خاطر طلاق از سوی خانواده و فامیل تحقیر میشوند. با اینکه طلاق به پدیدهای محتمل در جامعه تبدیل شده، همچنان زنان زیادی به خاطر این تجربه از سوی اطرافیان خود مورد خشونت و آزار و تحقیر قرار میگیرند. دخالتهای اطرافیان برای کنترل شیوهی زندگی دختران و زنان، تحقیر آنها و تحت فشار قرار دادنشان برای انتخابهایی که باید آزادانه صورت بگیرد، خشونتی است که در ساختار سنتی خانواده و فامیل در ایران بسیار رایج است. خشونت مالی نیز فرم دیگری است که در شرایطی که زنان از نظر اقتصادی وابسته به مرد خانواده هستند بسیار متداول است. در این شرایط مرد از تسلطی که به واسطه در اختیار داشتن منابع مالی در اختیار دارد علیه زن سواستفاده میکند.
میزان خشونت خانگی علیه زنان در ایران در بعضی از مناطق روستایی بیش از مناطق شهریست. یکی دیگر از مسائلی که میتواندعامل افزایش خشونت خانگی در روستاها باشد، بحث کودکهمسریست.
قوانین ایران به شکلهای مختلف نه تنها نقش محافظتی برای زنان در عرصه خانه ندارند، بلکه با مواردی چون مجاز دانستن چند همسری از سوی مرد، ندادن حق طلاق به زن، امکان منع زنان از اشتغال و …، آنها را در جایگاه آسیبپذیر قرار میدهد و بستر خشونت را فراهم میکند. لایحه تأمین امنیت زنان، از جمله تلاشهای ارزشمند برای محافظت از زنان در برابر خشونت در ایران، هشت سال است که در انتظار گرفتن تأیید از قوه قضاییه مانده است و هر بار به دلایل متفاوت از نوبت رسیدگی خارج میشود.
البته این موارد به هیچ عنوان به این معنا نیست که از سوی زنان خشونتی صورت نمیگیرد. متاسفانه خشونت والدین علیه کودک که از سوی مادر و پدر اعمال میشود هم صورتی رایج از خشونت خانگی است و کودکان بیشترین قربانی خشونت خانگی هستند.
منابع:
گزارش ستاره هاشمی از وضعیت زنان افغانستانی و کار مزدی خانگی - میدان
گفتگو با دکتر هلن مککارثی – استاد تاریخ معاصر بریتانیا در دانشگاه کمبریج
ایرنا
خانه امن